چند خطی درباره این روزها
این روزها همه از "لیست" و "اسامی" و ... مخصوصن در عرصه فرهنگ و هنر سخن میرانند. اوایل, این اظهار نظرها بیشتر شبیه ب بازی بود و یک جور فرار از تجربه شرایط ناخوب این چند ساله! در این میان و با جدی شدن این فضا -حتا در استان خودمان- بد ندیدم نکتهای را با هم مرور کنیم درباره روش برخورد فرهنگی دولت نهم و دهم, ک انرژی بسیاری از هنرمندان و اصحاب فرهنگ و رسانه گرفت و با خوشبینی منجر ب ویرانی چارچوبهایی شد که پیش از این امری بدیهی و پذیرفته شده از سوی دولت بوده است.
در اغاز یادوری میکنم, مشکل ما صرفن اسامی نیستند, اگرچه افراد نقش سرعت دهنده و یا کاهندهگی سیاستهای کلی فرهنگی هر دولت را دارند اما مسئله در این سالیان, بدعتی ست ک نهاده شده بر جای گزینی "انتصاب" ب جای اصل "انتخاب". بزرگترین ایرادی ک ب سیاستگذاری! فرهنگی سالیان اخیر وارد است. این بدعت ناصواب از نظر قانونی, باید دوباره در چارچوب قانون وارد شود. گمان من این است ک مهمتر از اسامی و ادمها, بازگشت ب رویهایست ک احترام حداقلی برای اصحاب فرهنگ و هنر قایل است. این ک ما بپذیریم همانگونه ک رئیس جمهور منتخب فرمودند "کار فرهنگ و هنر را خود ایشان در چارچوبهای صنفی انجام دهند*" ما را کفایت است. حالا میخواهد ایکس بیاید یا ایگرگ.
هنوز برگزاری مراسم انتخابات انجمنها و اصناف هنری و اهل قلم, فراموشمان نشده. فضای پرنشاطی ک همراهی بسیاری از اعضا و علاقهمندان هر حوزه را نتیجه میداد, و متاسفانه امروزه جز خاطرهای از ان باقی نمانده. چ کسیست ک نداند جایگزینی انتخاب ریس انجمن با انتصاب وی چ بیراهه رفتنیست! چ لطماتی ب فضای فرهنگی هنری زده و خواهد زد. این موضوع- انتصاب روسای انجمنهای صنفی ِ هنری - متاسفانه در تمامی حوزههای هنری از جمله تجسمی, موسیقی, شعر و ادب, عکس, سینما و ب چشم میخورد. انتخابات خانه مطبوعات هم ک حواشی خاص خود را داشته.
بهترین نکته روش انتخابی پاسخگو بودن فرد مورد نظر است! هرچند ممکن است همسویی و همگرایی بین اعضا و رئیس یک انجمن, در روش انتصابی هم ب صورت حداقلی وجود داشته باشد, اما این رسم بدی است ک با توجه ب هزینهها و تبعاتش ک شاهد بخشی از ان هستیم, هرچه زودتر برچیده شود انرژی منفی کمتری از این بخش از جامعه خواهد گرفت. این ک دولت چارچوبی در مواجهه با اهالی فرهنگ و هنر در نظر بگیرد و همان طور ک قبلن عرض کردم ان نیست جز همان ک رئیس جمهور منتخب چندین بار ب ان اشاره داشتند "مسائل فرهنگ و هنر را خود اصحاب هنر و فرهنگ برعهده گیرند و دولت تنها نقش حمایتی داشته باشد.**" و در شرایط کنونی, چ چیزی بهتر از ان ک دولت تنها نظارهگر فعالیتهای هنری, فرهنگی و اهل رسانه باشد؟!
با پذیرش این نکته, دیگر افراد و اسامی تنها نقش تسهیل کننده امور فرهنگی, هنری دارند. با تاکید ب خدمتتان عرض می کنم. وقتی قرار است الگوی "اعتدال و تدبیر", اعتماد ب اهل فرهنگ و هنر باشد؛ دیگر هرکسی وارد ب این عرصه شود راهی جز پذیرش این اصل ندارد, و در صورت کوتاهی و اشتباه, باید پاسخگوی رفتار خود ب دولت, هنرمندان, اصحاب فرهنگ و رسانه و مردم باشد.
ان چ مهم است تلاش ماست در نگاه داشتن رئیس دولت یازدهم ب پایبندی ب وعدهها و عملی کردن انها ب عنوان حداقلهای اهالی فرهنگ و هنر و رسانه.
در پایان میماند ارزوی موفقیت و بالندهگی برای ایران ِ عزیز و تمامی هنرمندان و اهالی فرهنگ و رسانه, ک دغدغهای جز اعتلای سرزمینشان ندارند.
* رئیسجمهور منتخب ملت ایران در پاسخ به سوالی در نشست خبری تاریخ ۲۷ خرداد ۹۲ با بیان این ک دولت در امور فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مستقیم ورود نخواهد کرد افزود: ب جای این ک دولت در این امور مستقیم ورود کند از انجمنهای مستقل صنفی و تخصصی بهره خواهد برد؛ از نظرات مردم، صاحبنظران و مشورت انها بهره خواهیم برد تا در مقام عمل کار را به خود مردم واگذار کنیم.
منبع: کاوش پرس
**چرا فرهنگ باید دست دولت باشد؟ درست است دولت باید سیاستگذار باشد و حمایت کند و اولین حمایتش در ایجاد قوانین شفاف و فضای امن باید باشد اما فرهنگ باید به صاحبان اصلی خود یعنی اصحاب هنر واگذار شود و از آنان حمایت شود.
منبع: بخشی از اظهار نظر دکتر روحانی در مناظره دوم تلویزیونی منتشر شده در سایت هواداران دکتر حسن روحانی
احسان نفیسی
20 مرداد 92