-
پایان
یکشنبه 27 تیرماه سال 1395 23:18
این وبلاگ، ب کار خود پایان داد...
-
اتفاق
سهشنبه 22 تیرماه سال 1395 23:55
یکی از بدترین اتفاقا برای هر انسان اینه ک باعث رنجش دیگری بشه
-
نیایش
سهشنبه 8 تیرماه سال 1395 23:02
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوش نود باشی و ما رستگار
-
نیایش
شنبه 5 تیرماه سال 1395 04:39
خدایا ان ده، ک ان به خواجه عبدا... انصاری
-
تولد
سهشنبه 18 خردادماه سال 1395 07:16
تولد شوخی تقویم ست
-
گفت و گوی فصل
دوشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1395 13:37
-
هویژوری
جمعه 24 اردیبهشتماه سال 1395 07:21
خبری شنیدم مبنی بر تشکیل پرونده ای در دادگاهی در فنلاند برای مجبور کردن وزیر بهداشت این کشور به پرداخت هزینه سه تماس تلفنی بین المللی ک ایشان ب هزینه دولت، با همسرش برقرار کرده است. این وزیر فنلاندی استعفا کرده است. فنلاند رتبه ۳ در برخورد با مفاسد اداری را داراست و ایران رتبه 136 (طبق گزارش ۲۰۱۴ موسسه شفافیت...
-
بی نام
پنجشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1395 19:54
تو ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺜﻞ ﮐﻮﻩ ﮐﻮﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪﺑﺮﻑ ِ ﻧﻮﮎ ﻗﻠﻪ ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﺁﺏ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﻣﺜﻞ ﺁﺭﺯﻭ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﯾﺎﺳﯽ ﮐﻤﺮﻧﮕﺸﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﻣﺜﻞ ﺟﺎﺩﻩ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﺴﯿﺮﺵ تویی ﻣﺜﻞ ﻣﻮﻫﺎﺕ ﻣﻮﻫﺎﺕ ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭﺷﺎﻥ می زنی و ﺭﻭﺯ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ * متن بالا نوشته "محسن حسین خانی" از مجموعه "دزدی های...
-
پیش رفت
چهارشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1395 07:51
دیریا را خشک می کنیم. پیش رفت از ان ماست! ساحل بندرعباس - باهار 95
-
خوش
یکشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1395 11:27
من اواز دهلم، از دور خوشم.
-
مرد / پدر
پنجشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1395 13:20
مرد یک انسان نر است. زبانزد مرد برای یک انسان نر بالغ استفاده میشود و زمانی که انسان نر بالغ نشده یا نوجوان است وی را پسر یا آقاپسر میخوانند... لینک ویکی پدیا: https://fa.m.wikipedia.org/wiki/مرد ..................................................................................................... پدر (یا بابا ) یکی...
-
دغدغه
جمعه 27 فروردینماه سال 1395 13:34
دو تا دغدغه از 94 خودشون رو کشوندن و کشوندن تا رسیدن ب 95 یکم. کیسه های نایلونی. دوم. آب هایی ک میتونن تو ی سیکل باشن و بعد از تصفیه اولیه، ب مصرف دوباره برسن.
-
سیزدهم
جمعه 13 فروردینماه سال 1395 13:20
تا بعد زن شتابان سمت اتاق خواب می رود. در جعبه کمک های اولیه را باز می کند. بتادین، چسب و باند استریل را بر می دارد. چشمش ب اینه روی جعبه می افتد. کمی مکث می کند. در را می بندد. سمت پذیرایی بر می گردد. صدای شیون از همه طرف ب گوش می رسد. پدر با چهره ای گرفته بی هیچ کلامی و با کمک محمد برادر بزرگ تر به طرف قبر مادر...
-
دوازدهم
پنجشنبه 12 فروردینماه سال 1395 23:58
-
(برای) یازدهم
پنجشنبه 12 فروردینماه سال 1395 11:07
درد دل مهندس صریح و روشن گفته بود از هیچ اشتباهی چشم پوشی نکنید. از پروژه عقبیم. کارفرما هر روز بازخواست میکند. راست می گفت. خرید اشتباه متریال و تجهیزات در چنین پروژه هایی، غیر از صدها میلیون ضرر مالی، زمان را هم از ما می گرفت. عقب بودیم و پول تزریق نشده بود. قطر تمام نفت و گاز را قورت می داد و ما این جا هنوز فحش می...
-
دهم
سهشنبه 10 فروردینماه سال 1395 08:49
دستآورد کم کم می فهمم چگونه عمرم را بگذرانم. بعد از چند وخت، ب یک فرمول رسیده ام از نشستن در اداره. سرم را خانه جا می گذارم. دلم را نزد تو. دست و پا را بر می بردارم و می کشم و میکشم تا اداره. دیگر فهمیده ام چگونه بدون سر و دل و فقط با دست و پا زدن ساعت بگذرانم.
-
(برای) نهم
سهشنبه 10 فروردینماه سال 1395 08:41
اشپز خانه در پسین شامگاهی ک دوستت داشتم صدای وزیدن امد باران می بارید برگ ریز کلماتی بود ک مردم عاشقانه نامش می دادند بهارها گذشت بی لبخند بی خاطره ن قنوتی شد ن باران راهش را بر پنجره خیال اورد فقط گاهی / گاهی چهره ات را ارام از لای قران باز می کردم ب صدای حافظ گوش می دادم جغد با حزنی همیشگی این بار نوید تلاش می داد...
-
(برای) هشتم
دوشنبه 9 فروردینماه سال 1395 10:56
این نیز بگذرد..
-
(برای) هفتم
یکشنبه 8 فروردینماه سال 1395 23:05
خاطره باید خودی نشان می دادم. همه، خاطره ای برای تعریف کردن داشتند. شیطنت هایی از قدیم ک بازگو کردن شان در این سنین ن تنهاهیچ ایرادی ب حساب نمی امد، بلکه بخش زیادی از شنوندگان خوش شان هم می امد. از پنچر کردن ماشین معلم گرفته تا دود کردن بی اجازه سیگار پدر. یا حتا اتش گرفتن فلان کتاب ِ مهیمانی ک بسیار رودربایستی داشته...
-
(برای) ششم
شنبه 7 فروردینماه سال 1395 09:14
مد، رستوران و جفنگیات دیگر از مــــدهای این روزها ک خیلی خوب جواب می دهد غذای "عشق" ست. عشق باعث کار و کاسبی خیلی ها شده. خرید و فروش قلب پدرهای بین 40 تا 45 سال. قلب را می بَرند ب رستوران های با میزهای دو نفره. رستوران های زنجیره ای عشاق (دلداده). قلب بخشی از نســخه سراشپز ست ک ب صورت رمز محرمانه پیش خودش...
-
(برای) پنجم
جمعه 6 فروردینماه سال 1395 10:09
تی وی تی وی روشن بود. طبق معمول ِ این ساعت، روی کانال یک. اخبار ساعت 14 شروع شد. بحران اقتصادی غرب. حضور مردم و شلوغی بازار برای خرید عید فطر. همزمان از بیرون صدای بدموقع معدن کهنه شنیده شنیده می شد. با ان بلندگوهای معروف. انگار ماموریت داشتند حتمن و قطعن استراحت همه را ب هم بزنند. در مقابل ب مثل، ولوم تی وی بالا رفت....
-
(برای) چهارم
جمعه 6 فروردینماه سال 1395 00:20
متن زیر در فضای مجازی منتشر شده ک از طریق یکی از دوستان به دست من نیز رسید. بد ندیدم با هم مروری ب متن داشته باشیم. در باب لمپنیسم کارل مارکس در ایدئولوژی آلمانی مفهومی به نام لمپن پرولتاریا را معرفی می کند لمپن ها دسته ای از مردم هستند که از طبقه خود فاصله گرفته و دیگر خود را متعلق به آن نمی داند و نیز در امر تولید...
-
(برای) سوم
پنجشنبه 5 فروردینماه سال 1395 10:03
مدارا کتی و بچه هاش چشم و فکر دیدن کسی را نداشتند. گوشه ای می نشستند و خوش و خرم همدیگر را می مالیدند و ب دنیا و خوبی هاش فکر می کردند. اما رقیب امده بود. نگاه ب نگاه ک رسید چاره ای برای کتی نماند. علارغم این ک بعد از تولد دوقولوها فقط ب تساهل و ارامش فکر کرده بود ولی تعیین قلمرو شوخی بردار نیست. بچه ها ب گوشه ای...
-
(برای) دوم
چهارشنبه 4 فروردینماه سال 1395 22:18
الکی خوب ک فکر می کنم می بینم انگار همه مون افتادیم توی یک بازی ک ن قاعده ش رو می دونیم ن زبان بازی رو بلدیم. البته ک برا خاطر بودن توی بازی الکی خوشیم. مثلن دانشگاه رفتن و ولع گرفتن مدرک. یا حتا همین حضور در فضای محازی. شما را نمی دانم ولی من اول وارد دنیای مجازی شدم بعد کم کم دارم ب قوانینش پی می برم - حالا ک دیگر...
-
(برای) یکم
سهشنبه 3 فروردینماه سال 1395 00:26
مثلن دیباچه: برای تعطیلات امسال، نوروزنامه ای ترتیب داده شده شامل 13 متن ک در ایام تعطیلات نوروز ب حضورتان ارائه می گردد. برخی از این مطالب نیاز ب ویرایش دارند. بیشتر مطالب نوروزنامه در پروژه دیگری استفاده خواهند شد. حسرت یک روزهایی می شود ک یادت می اید چیزی نیست. یک چیزی کم ست. راستش همیشه فکر می کرده ام این دنیا یک...
-
پاییز و زمستان 94
پنجشنبه 20 اسفندماه سال 1394 09:34
امسال هفتمین دوره جایزه داستان های 10 کلمه ای لی برگزار شد. یکی از اتفاقات مستقل و مینیمال ادبی ملی که از سال 88 به ایده و پیگیری های شهاب آبروشن هر ساله در حال برگزاری است. آذرماه هر سال علاقه مندان به ادبیات مینیمال با شور و اشتیاق تلاش خود را در جایزه داستانهای 10 کلمه ای لی به اشتراک میگذارند و در معرض داوری...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 بهمنماه سال 1394 10:35
بدون عنوان یک روز ک از خواب بیدار شد هر چ تلاش کرد نتوانست مثل همیشه ب زنش صبح بخیر بگوید. کلمات در مغزش سرگردان بودند؛ به سمت گلویش حمله می کردند، اما همچون موجودی کور راهی ب گلویش نمی یافتند. انگار هیچ چیزی نمی خواست مثل همیشه پیش برود. از خانه خارج شد کمی جلوتر ایستاد. سرش را چرخاند. ب خانه اش نگاه کرد و برای همیشه...
-
کرگدن
چهارشنبه 2 دیماه سال 1394 00:01
- دیگر هیچ کس را نمی شود فهمید. آیا تو می فهمی چ می گویند؟ - باید سعی کنیم ذهنیاتشان را تعبیر کنیم و زبانشان را یاد بگیریم. - آن ها زبان ندارند. - تو چ می دانی؟ - گوش کن دیزی، ما بچه دار می شویم و بچه های ما بچه دار می شوند. البته خیلی خیلی طول خواهد کشید. اما ما دو نفره می توانیم جامعه بشری را از نو بسازیم. اگر کمی...
-
روزمر گی
جمعه 22 آبانماه سال 1394 10:24
خواب مرا با خود نمی برد. چ ساده می انگاشتم می توانم گوشه ای بنشینم و زندگیم را داشته باشم ... افسوس، همه، کارم دارند. همه ی این سال ها و همه ی ادم هایی ک دوست شان دارم و دوستم دارند با تمام محبت شان مرا ب خودم فرو می برند و من زیر دست و پای مهربانی تمام 30 سال زنده گی و دوستان ارام ارام له می شوم. لبخندم را دود همین...
-
سینما
جمعه 20 شهریورماه سال 1394 14:14