radioehsan

این وبلاگ نوشته های روزانه من - احسان - است

radioehsan

این وبلاگ نوشته های روزانه من - احسان - است

بضیا



 بضیا رشد نمی کنن بزرگ نمی شن

 

 بضیا رشد نمی کنن بزرگ می شن

 

 بضیا رشد می کنن بزرگ نمی شن


 بضیا رشد می کنن بزرگ می شن





تولد یک کتاب


 


کتاب مجموعه شعر "در یک استپ سینه به من رسید " نوشته مهندس امین امیری شاعر و نویسنده خوب هرمزگانی است که از سوی نشر بوتیمار وارد بازار نشر شده است. امیری دستی هم در نوشتن فیلم نامه دارد. فیلم نامه فیلم "کشند قرمز" به کارگردانی برادران رضائی نمونه ای از آن است .

علاقه مندان می توانند این کتاب را از کتاب فروشی تی تووک به آدرس گلشهر میدان صادقیه روبه روی کتابخانه سید احمد خمینی و نیز کتاب فروشی کتاب شهر واژه خریداری کنند .


منبع: وبلاگ گوج گنو



ریپو-داشت

  

  

پاییز و زمستان ۸۸ است. کسی دل و دماغ انجام کاری را ندارد! اما یک اتفاق هنری در حال شکل گیری ست... زایش مسابقه ای با ۴ شرکت کننده و ۴ اثر.  

تعداد شرکت کننده ی دوره ی دوم در سال ۸۹، به تعداد ۲۸ افزایش یافته است با ۱۱۸ داستان. سال ۹۰ داستان های ۱۰ کلمه ای، سه ساله شده با ۸۶ شرکت کننده اقا و ۴۹ شرکت کننده خانم و ۶۸۶ داستان از سراسر ایران. دیگر، داوران مطرح ملی نیز برگزارکننده را یاری می دهند. در سال چهارم این مسابقات، ۷۴ خانم و ۱۱۳ اقا با ۹۸۴ اثر ب دعوت شهاب اب روشن، برای جمع شدن در یک اتفاق ادبی، هنری پاسخ مثبت دادند.

در تمام این سال ها، داستان ها ی ۱۰ کلمه ای لی، مستقل و استوار، راه خود را ب پیش گرفته و ارام و بی حاشیه، ب پدیده ای فرا استانی تبدیل گشته. می دانم اب روشن راه ادبی خویش را خیلی قبل تر، حتا در همان تجربیات دوران کودکی و نوجوانی یافته و امیدوارم و مطمئن ک این گام های ارام اما مطمئن و استوار وی در مسیری ک در پیش گرفته ب مقصد و منزل می رسد. حالا داستان های ۱۰ کلمه ای لی در پنجمین سال حضورش قرار دارد.

با داستان های ۱۰ کلمه ای لی و نحوه شرکت در مسابقه، این جا اشنا شوید.  


 


پ.ن: این متن در تاریخ ۱۷ اذر اماده انتشار بوده، اما ب دلیل قطعی اینترنت و برخی ایرادات سیستم در برقراری ارتباط با بلاگ اسکای، این امر میسر نشد. متاسفانه


یاد داشت



 وقتی چشم ها چشمه می شوند و چشمه ها چشم... تو کجایی!؟


الفـــ. موسیقی حواسش هست ارام ارام، ارامت کند، همان طور ک تابلو عکس ها! ارام، ب خودت بیایی و از شلوغی ِ بیرون ب در ایی و کمی فکر کنی. بیندیشی ب زیبایی هایی ک قلقلک می دهند ان سلول های ب خواب رفته از غم نان را. حتا هوس می کنی دستی بکشی ب تابلو عکس ها، رازش را بدانی... اما با خودت می گویی، ن، شاید تله باشد!!

ادم های انتخاب گرا را دوست دارم. گمانم 87 بود ک نمایش گاه اولش را برگزار کرد با ان حواشی مخصوص ب خود. عکاس "کشند قرمز" هم بود. بعد از این کارها خیلی کم می دیدمش. جدی بود برای رفتن. تصمیمش را گرفته بود. انتخاب کرده بود ک درست بماند برای کارهایش. و نشان داد ک درست انتخاب کرده بود درست ماندنش را. این ک راستین غرق زیبایی فریم نمی شود و بیش از همه، تفکر ِ پشت دوربینش مهم است و از ما هم می خواهد فکر کنیم ب او و اثر/اثار ش. و چ خوب ک منتقلش می کند این دغدغه را و می فرستد سمت من/ مخاطب.

حسن در نمایش گاه اولش هم نشان داده بود روش خودش را دارد. ان کولاژ یا ب تعبیری فوتو دیجیتال یا ب قول امروزی تر ها فاین ارت هایش حالا سیمای دیگری یافته. این شیطنت* های فکر شده – ک عکس و هنر هرمزگان ب ان بسیار نیاز دارد – این بار، در ابعاد عکس ها، تعدادشان، نور و رنگ عکس ها و حتا مقدمات ورود مخاطب تبلور یافته است.

 ویژگی دیگر ِ این اثار در جزییاتی ست ک در نگاه اول ب چشم نمی ایند ولی اتفاقن همین جزئیات است ک سوژه مشترک را جان می دهد و این تابلوها در انتزاعی متضاد مشترک می شوند!!



یـــ. سردر ورودی نگارخانه مرحوم گرمساری پوستری از نمایش گاه/نمایش راستین، ب چشم می خورد با مضمون دعوت مخاطبان ب سکوت و ارام حرف زدن. و این انتخاب/ پیشناهاد بیش از هرچیز می تواند هشداری باشد ب فضای این روزها! راستین با انتخاب ارامش و سکوت ک گویا لازمه درک اثار/نمایش اش می باشد، روشی برای برقراری تعامل بهتر با اثار را پیش روی مخاطب قرار می دهد.

البته شاید تغییر فضای سیاسی – اجتماعی این روزها، خوداگاهانه یا ناخوداگاه، مولف را ب این سمت و سو رهنمون شده. دلیل ان هر چ باشد نتیجه کار، ارائه اثاری ب دور از هیاهو و امید ب تعقل بیشتر ب اثار، در کنار زیبایی و حض ِ حسی ست!

این ک راستین، ریسک واکنش های احتمالن نامثبت بخشی از مخاطبانش نسبت ب این درخواست/پیشناهاد را می پذیرد را می توان معلول چند علت دانست. چند سالی ست مخاطبین اتفاقات هنری در بندرعباس ب لحاظ طبقات اجتماعی... و یا حتا نوع برخوردشان با مقوله هنر و اثر هنری، دست خوش تغییر بوده ک خود دلایل بسیاری دارد و توضیح ان در این مقال نمی گنجد. این مخاطبین از نظر کمی هم بیش تر شده اند. نحوه برخورد هر هنرمند و صاحب اثری با این پدید متفاوت بوده. حسن راستین اما پذیرفته، گزین کردن مخاطب را انتخاب کند. او برای همراهی مخاطب در این ارائه کالای هنری در قالب نمایش گاه/نمایش، ضوابطی را تعیین کرده ک بخشی ازمتن ِ او ب عنوان اثر نمایش گاه/نمایش ای وی می باشد. همان طور ک مخاطب ب واسطه حضورش در گالری و همراه شدنش با اثر، ب موسیقی گوش می دهد، سکوت و ارام حرف زدن را نیز می پذیرد . قبول کنیم ارائه دهنده اثر هنری تمامی این ها را بخشی از کالای هنری خود می داند.

 

در پایان از حسن راستین ِ عزیز و تمامی کسانی ک ب گونه ای با وی هم راهی کردند – حتا در تبلیغ این نمایش گاه/نمایش – برای ب وجود اوردن این فضای هنری سپاس گزارم.

منتظر اثار بعدی وی خواهیم ماند!

 

*شیطنت، مثل روح وحشی و خیلی کلمات دیگر، بد استفاده می شوند وگرنه معنای خوبی دارند، فقط کافی ست کمی دقت کنیم!


بندرعباس - اذر 92


پ.ن: متنی از وبلاگ لی  (شهاب ِ عزیز) در این باره


ریپورت


 





توصیه می کنم حتمن ب دیدن این نمایش بروید... چهارشنبه اخرین روز است!!