radioehsan

این وبلاگ نوشته های روزانه من - احسان - است

radioehsan

این وبلاگ نوشته های روزانه من - احسان - است

هوی جوری


 س


 دی روز - درواقع همان دی شب- بعد از کار لعنتی عزیز, رفتم بیرون کمی خرید, ک البته حاصل نشد! بعدترش رفتم دیدن یک دوست عزیز, خیلی عزیز. نمی دانم چرا چند بار شما خطابش کردم!! خودش گفت احسان بگو تو - بعد لحنش درخواست شد - بگو تو, تو, تو, تو... و من یاد 1320 افتادم



نظرات 5 + ارسال نظر
سید ذبیح موسوی چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:37 ب.ظ http://kghar.blogsky.com

مگه چند سالته احسان؟ دویست سال

من ک سال ندارم سید جان! 1320 داستان اره؛ اگه شد تعریف می کنم...

ادریس پنج‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:48 ق.ظ http://abi-sourati.blogsky

اتفاقن پنج دقیقه بعد از رفتنت منم رفتم پیش اون دوست عزیز. سعادت نشد ببینمت :-)

ایشالا ب موقش همو می بینیم:-)

لی پنج‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:36 ب.ظ http://www.leee.us

:)))
عزیزی از خودتونه...

قربان شما :-)

ایسا/تئاتریکال دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:37 ق.ظ

خوش بحال بعضی دوستان که دیده میشوند. آخرش نفهمیدم من دوست نیستم یا دیگران دوست نیستند که من قابل دیدن نیستم.ای بابا دلم گرفت

احسان ن جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:37 ق.ظ


ایسا جان منظورت را نفهمیدم... راستی شماره جدیدت را ندارم!!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.