رس انه
پاره شد
حرف مادر و دختر / در نگاه هرز تلویزیون
پیچ روی پیچ هرز میشود / کانال ب کانال
پستانش را محکم گرفت
کلید را چرخاند
کانال همان بود ک بود
در این ساعت روز
اخبار فاحشهگی شهر
لحظه ب لحظه
کانال ب کانال پخش میشود
پارهگی حرمت
عادی شده / خون ِ جمود ِ لب خند ِ گنگ ِ قصاب ِ سرخپوش
تسبیحش را میچرخاند
هر دور 5 امتیاز
راهی نمانده تا خدا
یک سوراخ دیگر
ثواب تکمیل میشود / در شب جمعه
وقتی غم همبستر ذره ذره مردمان شهر شده
سایش سر انگشتان زخم با نوک پستان سفت شده در تاریخ معلوم
ب عبارتن اخرا
این اموزش ِ فراگیر ِ درد است
- مادر
- جان مردم
- هیس
- اری مردمان این شهر
فاحشهگی را
در پستوی کتابخانه شان میپرورند
جای بوی خوش کاغذ کاهی
اسپرم میپراکنند
در ذهن بیمار نسلی
ک
بودنش بوی هویت مرده میدهد
مادر تسبیح را بخور
راهی جز روسپیگری این سرخ پوشان سیاه نداریم
دیگر
بین پستان و دستان مادر فاصلههاست
نوکی ک دیگر کبود نیست
در زخم این درد ِ واگیر
احسان ن. تیر 92
پ.ن: این متن نیاز ب ویرایش دارد.