سمفونی ...
مقدمه:
برای شنیدن سمفونی بوقها نیازی ب تهیه بلیط نیست، کافیست ب مراکز اصلی شهر بندرعباس سری بزنید. قابل توجه میباشد این سمفونی روزانه و بطور مرتب تکرار میشود.
لازم ب توضیح است مدیران سالن دیزنیهال* از بانیان و هنرمندان این سمفونی، درخواست همکاری و اجرا در ان سالن را داشتهاند.
متن:
اگر همهروزه در ساعات مشخص (مثلن: 14-11 ، 21-19) سری ب فلکه! شهربانی سابق بزنید؛ اولین نکتهای ک بعد از ترافیک، چشم– و البته گوش – را نوازش میدهد، صدای پشت سر هم بوق ماشینهایی است ک تنها راه برونرفت از این گِلی ک در ان گیر کردهاند را در ایجاد صدا میدانند. شاید این صدا ب نوعی، ابراز وجود ماشینهایی است ک ناراضیاند از وضع ترافیکی موجود. کسانیک حداقل انتظارشان مورد مشورت قرار گرفتن در طرحی است ک تمام زندگیشان را دستخوش تغییر قرار داده است.
این اعتراض ناخواسته، بخشی از مردمی را ک فارغ از تقاضا هستند نیز شامل میشود. ادمیانی ک دغدغهشان شاید رسیدن ب خانه است تا پس از سپری شدن وقتشان در ادارات، ساعتی را بیاسایند.
رانندگان – مخصوصن رانندگان تاکسی – ک هویتشان را در تاکسی/ماشینهای خود دیدهاند، با ایجاد طرح ترافیکی – ک بسیاری از مسیرهای این چند ساله را ب کناری نهاده – دچار بحرانی معنایی گشتهاند و تمام سعیشان بازیابی هویت دستمالی شدهشان میباشد.
اولین صدایی ک نماد بازیابی این هویت گمشده است تبدیل ب سمفونی میشود ک موجی از نارضایتی را در قالب موسیقی بوقها بهمراه داشته است.
در این عدم ارتباط بین راننده–سیاستگذار، مسافران/مردم عادی نقش تماشاچی را دارند و تنها ب ابراز احساسات میپردازند.
مدیریت شهری برای رسیدن ب هارمونی مناسب با این فضا، دست ب اقدام انقلابی دیگری (آوانگاردیسم) زده و ب تغییر دوباره خیابانها مشغول شده بی انک از قبل همهگان را از این حرکت انقلابی اگاه سازد.
اما این اقدام شجاعانه بدون هیچ پوزش و توضیحی میتواند بر قلب کسانیک بحران هویت گریبانگیرشان شده مرهمی باشد؟ باید منتظر ماند و دید.
سوال اینجاست چگونه میشود از قدرت نهفتهی طبقات مختلف اجتماعی مانند رانندگان در جهت حل مشکلات شهری استفاده کرد.
* سالن دیزنیهال محل برگزاری کنسرتها و موسیقیهای مشهوری بوده است. این سالن در کنار مجسمه هالیوود تبدیل به نمادی از شهر لسآنجلس شده است.
عکس دارد
ادامه دارد....
پ.ن: این متن برای چاپ در زمستان 89 ب درخواست "ماهنامه نگا روز" نوشته شده ولی...
راز مردم در نگاهی رام نام مقالهایست خواندنی از مسعود بهنود ک پیشنهاد می کنم حتمن
مطالعه شود.
وبلاگ سهمار مسابقهای ترتیب داده با عنوان جای خالی دیکتاتور را پرکنید !!!
بد نیست شما هم خودتان را محک بزنید.
قول دهیم با هم بمانیم
بعد از انتشار خبر جدا شدن و واگذاری بخشهایی از استان هرمزگان ب استانهای همسایه، ب بهانه دسترسی این استانها ب دریا البته با ادبیاتی نامناسب – استانهای بسیار ضعیف – روح جریحهدار شده هرمزگانی، خونشان ب جوش امده. فضای وبلاگی اکنده شده از روشهایی برای ابراز این خشم ناخواسته. / بودجه /
جالب اینجاست طرف سخن سردار ن مردم این خطه، ک مسئولین و مدیران چند ساله است. اینک عکسالعمل از سیاستمداران هرمزگانی کمرنگ است تنها احتمالن بدلایل پشت پرده نیست. باید از عملکرد این سالها دفاع کرد و چگونه میتوان دفاع کرد. شاید مسئولین زحمتکش، خود باورشان همان "بسیار ضعیف" است.
تمام خواستههای ادمیان دنیای مجازی عذرخواهیست، کاری ک سردار نسبت ب مردم بوشهر انجام داده، اما هنوز ضرورتی ب انجام ان در قبال مردمان هرمزگان احساس نکرده؛ حتا نامه چند تن از اهل فرهنگ و هنر استان هم جواب نداده.
اما اجازه دهید از منظر دیگری این پدیده – توهین و عذرخواهی – را بررسی کنیم.
بیایید با هم مرور خاطرات کنیم. (همه اتفاقها براساس یاری حافظه است.)
ü چند سال پیش نیروی انتظامی از روی قایقی ک انسانی در ان بود گذشت و جسد روی اب دریا بود.
ü فاریاب رودان هرمزگان ب استان کرمان منتقل شد.
ü فولاد هرمزگان ب اصفهان منتقل شد.
ü جان دادن همشهریان در بیمارستانهای استان
در تمام این مدت ما مردم سکوت پیشه کردیم. سکوت و سکوت و مسئول ما یاد نگرفت ک برای خواست مردمش کاری کند؛ فریاد ک ن صحبت کند.
در تمام مدتی ک بزرگراه سیرجان ادمها میکشت، استانهای اطراف ب جلو میرفتند و بزرگراهها میساختند.
زمانیک کشند ما را و ابزیان ما را داغمان میکرد، متروی تهران ادمها را جابجا میکرد.
ان زمان ک جوانان ما کنار کوچهها و خیابان زمان میگذراندند، جونان رشید اصفهانی در پارکی ک هدیه مردم خونگرم و شریف هرمزگان بود، اوقات میگذراندند.
وقتیک ارای هرمزگان از سوی مقامات بالا باطل اعلام میشد و نماد دموکراسی – ک مردمان استان، پایبندترین مردمان ایران زمین، ب این نماد جامعه جدید هستند. – میلرزید؛ نمایندگان دیگر استانها در حال جذب بودجه و امکانات برای مردمان خویش بودند.
وقتی تمام وقت و پول ما در عوض کردن جهت خیابانها خرج میشد بدون کار کارشناسی ...
تمام این جراحات ک ذرهذره جمع شده و در قالب یک توهین ب ما رسیده، سبب شده پیگیر باشیم. اموری ک ب واسطه تکنولوژی و امکانات جدید سهلتر است. قدر این نزدیکی و همگن شدنمان را بدانیم. و بپذیریم از این ب بعد باید بخواهیم از مسئولین، تا احساس مسئولیت و پاسخگویی در ایشان بوجود بیاید و بدانند با حرف و وعده نمیتوان حکومت کرد. چارهای جز این نیست.
ما نسل جدید هرمزگان احترام میخواهیم و این، تنها با پاسخگویی ایشان امکانپذیر است.
پ.ن: این متن ویرایش نشده است.
19مرداد 90
تیتر کوتاه است در روز و هفتهای ک مزین است ب خبرنگار.
می گویند بیمار بستری در بیمارستان شهید محمدی بخاطر 90 جان داده است.
پیگیری هم نمیشود - مگر پیگیری برای موارد مشابه چ نتیجهای داد! -
مگر بیمار و پرستار و دکتر و ... بیمارستان ک هستند. همهشان را در شهر میبینیم، همه خود ما
هستند. اما چ شده ک شدهایم این؟!