radioehsan

این وبلاگ نوشته های روزانه من - احسان - است

radioehsan

این وبلاگ نوشته های روزانه من - احسان - است


 متن زیر برنامه ریزی نشده بود برای انتشار. اما بضی وقت ها ادمی ...


 

 کمتر پیش می آید در مورد دیگران بنویسم.اما اینبار فرق میکند.علی رستمی را حتمن دوستان تئاتری هرمزگانی به خوبی میشناسند.نخستین باری که شنیدم به سرطان مبتلا شده،خشکم زد.اما انگار خود علی خشکش نزده بود.چند سالی است که میجنگد با این همخانه ناخوانده اش.چندی پیش دیدمش.انگار نبود.گفت چند ماه دیگر عمل مغز استخوان دارد و اینکه معلوم نیست دوام بیاورد یا نه؟.فکر کردم شاید اینبار خشکش زده از سرطان.گفتم:فقط قوی باش.نگاهم کرد و گفت:پول.... 20 میلیون. و باز هم من خشکم زد.مثلن خواستم راهنمایی کنم گفتم: به ارشاد یه سری بزن.حتمن کمکت میکنن. و علی گفت که به ارشاد سری زده ولی... حرفش را قاپیدم و گفتم:خب، صدا و سیما...کمیته امداد... استانداری... فرمانداری...نماینده های مجلس ...؟

پوزخندی زد و با چشمانی که زمین را دوخت میزد از من دور شد.فهمیدم  این سرطان نیست که علی

 بخاطرش خشکش زده. بلکه قیمت این سرطان،علی را خشکانده.

برای نخستین بار بود که آرزو کردم آی کاش... ای کاش... من هم پولم از پارومیلغزید به همه جا...

ای کاش...


 پ.ن: متن بالا انوشته دوست خوبم ایسا صادقی ست. این هم لینک مطلب