radioehsan

این وبلاگ نوشته های روزانه من - احسان - است

radioehsan

این وبلاگ نوشته های روزانه من - احسان - است

پاییز و زمستان 94


 امسال هفتمین دوره جایزه داستان های 10 کلمه ای لی برگزار شد. یکی از اتفاقات مستقل و مینی­مال ادبی ملی که از سال 88 به ایده و پیگیری های شهاب آب­روشن هر ساله در حال برگزاری است.

آذرماه هر سال علاقه مندان به ادبیات مینی­مال با شور و اشتیاق تلاش خود را در جایزه داستان­های 10 کلمه ای لی به اشتراک می­گذارند و در معرض داوری اهالی ادبیات ایران قرار می گیرند.

سایت این جایزه اینجا قابل مشاهده ست.





 رونمایی کتاب "برقع، هنر اقلیم و هویت بومی" اثر احسان میرحسینی در زمستان 94 در سرای اهل قلم تهران اتفاق افتاد. میرحسینی دانش ­آموخته کارشناسی ارشد نقاشی، دانشگاه شاهد تهران ست. این کتاب که نگارش ان از سال 86 آغاز شده در 5 فصل نگاشته شده است.

 

فیلم / قصه


 

 اشاره دقیق شهاب آب روشن ب تعریف فیلم رو می تونید اینجا بخونیدمتن کم تر از 30 کلمه انتخاب شده، و خیلی خوب ب  اصل ماجرا پرداخته. خوندنش خالی از لطف نیست.

 

 

 

 

ریپو-داشت

  

  

پاییز و زمستان ۸۸ است. کسی دل و دماغ انجام کاری را ندارد! اما یک اتفاق هنری در حال شکل گیری ست... زایش مسابقه ای با ۴ شرکت کننده و ۴ اثر.  

تعداد شرکت کننده ی دوره ی دوم در سال ۸۹، به تعداد ۲۸ افزایش یافته است با ۱۱۸ داستان. سال ۹۰ داستان های ۱۰ کلمه ای، سه ساله شده با ۸۶ شرکت کننده اقا و ۴۹ شرکت کننده خانم و ۶۸۶ داستان از سراسر ایران. دیگر، داوران مطرح ملی نیز برگزارکننده را یاری می دهند. در سال چهارم این مسابقات، ۷۴ خانم و ۱۱۳ اقا با ۹۸۴ اثر ب دعوت شهاب اب روشن، برای جمع شدن در یک اتفاق ادبی، هنری پاسخ مثبت دادند.

در تمام این سال ها، داستان ها ی ۱۰ کلمه ای لی، مستقل و استوار، راه خود را ب پیش گرفته و ارام و بی حاشیه، ب پدیده ای فرا استانی تبدیل گشته. می دانم اب روشن راه ادبی خویش را خیلی قبل تر، حتا در همان تجربیات دوران کودکی و نوجوانی یافته و امیدوارم و مطمئن ک این گام های ارام اما مطمئن و استوار وی در مسیری ک در پیش گرفته ب مقصد و منزل می رسد. حالا داستان های ۱۰ کلمه ای لی در پنجمین سال حضورش قرار دارد.

با داستان های ۱۰ کلمه ای لی و نحوه شرکت در مسابقه، این جا اشنا شوید.  


 


پ.ن: این متن در تاریخ ۱۷ اذر اماده انتشار بوده، اما ب دلیل قطعی اینترنت و برخی ایرادات سیستم در برقراری ارتباط با بلاگ اسکای، این امر میسر نشد. متاسفانه


یادداشت


 ب پاس متنی ک راه خوبی ست...


 جدیدن محمدرضا رکن الدینی، در وبلاگ خود robert bresson گروه سینماتوگرافی قصد کرده ب بررسی اثار هنر اموخته های اوایل دهه 80 «انجمن» سینمای جوان هرمزگان بپردازد. امید است در این امر، موفق باشد.


رکن الدینی برای شروع، ب سینمای آب روشن پرداخته ک بخشی از ان در ادامه می اید. در تحلیل وبلاگ سینماتوگرافی از سینمای شهاب آب روشن، نکته های خوبی اشاره شده و چ قدر خوب ک این ویژگی ها بالاخره در جایی ثبت می شود.

با تشکر از محمدرضا رکن الدینی و ارزوی موفقیت و تداوم، در قصدی ک دارد...


 "...همه شخصیت های فیلمهای شهاب همواره در حال رفتن و فرار از وضعیت ساختگی اند که برایشان بوجود آمده. او(شخصیت) در این وضعیت از پیش ساخته شده یا باید تن دهد به آنچه "دیگر"ی میگوید و یا باید گریز کند از ایستایی. ریشه یابی که ابروشن از موقعیت اجتماعی آنها بدست میدهد، بدرستی انجام گرفته. این دقت نشان از فراوان تجربه او دارد در باب فیلمنامه..."

"...شهاب دوربینش را میان مردم میبرد و برخی از آنها را برش میکند به فیلم. ساحل، دریا، خیابان(بیشتر تهی) کوچه. به همین منوال اگر ادامه یابد میتوانیم تمام بندرعباس را بجهت جفرافیایی در فیلمهای او بیابیم. با این همه میتوانم لقب"خاموشی شهر" و یا "وقتی شهر می خوابد" را به او نسبت بدهم. چرا که شهر شهاب گویی در سکوتی ناخواسته و مرموز فرو شده ست. این سکوت اصلن معنای آرامش نمی دهد به دست. روابط در حال زوال، پوسیدگی آدمیت، و خون، غایت این سکوت است. در واقع این سکوت و پیامدهایش را شهاب ارمغان نمی دارد بما، او فقط ظاهر بورژوایی و پوسته ی مدرن(یسم) مسخره ی شهر را بکناری می زند و واقیعت را لخت...."

"...داستانها و قصه ها ره بجایی نمی برند؛ تنها  زندگی ادمها در نقاط مختلف روایت میشود. هیچ امر ساختگی و دستکاری شده هم در فیلمهای شهاب نمیشود. ازهمین روی می توانیم  او را مستندساز بدانیم.

مستند از این سبب که او زندگی را دروغین جلوه نمی دهد...."

"...شهاب راه خود را برگزید. او حاضر شدست فیلمش در جشنواره ی باطل فیلم کوتاه تهران که مکانی شده برای فیلمهای پاستوریزه و گوش به امر دولت، حضور نداشته باشد اما زندگی را دست نخورده و با احترام ارزانی کند بشما. راه او "مبارزه" ست. مبارزه یی نه در حرف، که به مرحله عمل... درست شبیه نلسون پریرا دوس سانتوس و سینما نوویی ها.

او بر سر حرفش ایستاده و فریاد میزند آزادی از دست رفته را... برای در کانون بودن هم تن به هر کاری نمی دهد. تبلیغات سوء، دروغ و مردم فریبی نمی داند. چرا که امر مهم برایش، انسان است و دغدغه هایش. او بدنبال انسان شناسی و جامعه شناختی بندری است. و این هم میسر نمیشود مگر اینکه خود بر راستگویی باشد بر حقیقت باشد بر انسانیت... باشد!..."


پ.ن: متن کامل را اینجا بخوانید.