پاسخ محمد رحمانیان به منتقدان «روز حسین(ع)»: روشنفکران بزرگ‌ترین حافظان امنیت جامعه هستند

نویسنده «روز حسین (ع)» معتقد است اگر این اثر منتشر می‌شد، این همه بدفهمی، سوء نیت، توهین و تهدید را بر نمی‌انگیخت.

مهدی یاورمنش: بی‌شک تاکنون هیچ کتاب منتشرنشده‌ای این قدر بحث‌های موافق و مخالف برنینگیخته و هیچ نمایشنامه حتی چاپ شده‌ای در کشور این اندازه خبرساز نشده است.

«روز حسین (ع)» محمد رحمانیان از همان پاییز 88 -که قرار بود اجرای عمومی و سپس توسط نشر چشمه منتشر شود- تا امروز بحث‌های زیادی را دامن زده و هر از چند گاه مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفته است.

پاییز 88 ابتدا گروه نمایشی «روز حسین (ع)» اجازه کار دریافت کردند که البته پس از دو ماه تمرین، این اثر مجوز لازم برای به صحنه رفتن را از مرکز هنرهای نمایشی کسب نکرد. سال 90 هم که معاونت فرهنگی وزارت ارشاد دولت دهم مانع ادامه فعالیت‌های نشر چشمه شد، یکی از علت‌های آن را ارائه نمایشنامه «روز حسین (ع)» از طرف ناشر برای دریافت مجوز انتشار دانست. بحث‌های پیرامون این نمایشنامه در سال 91 هم جسته و گریخته ادامه پیدا کرد تا این که بار دیگر در یک هفته گذشته شعله‌ور شد. 

ماجرا از سخنان علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شروع شد که در باره فعالیت مجدد و رسمی نشر چشمه اظهار نظر کرد. بعد از این بود که مخالفان بار دیگر بحث چند کتاب منتشر نشده این ناشر و از جمله «روز حسین (ع)» را پیش کشیدند و آن‌ها را مسئله دار خواندند. صحبت‌های عباس صالحی، معاون فرهنگی وزیر ارشاد در نخستین نشست خبری او هم نتوانست به این بحث و جدل خاتمه دهد و نقطه پایانی بر آن بگذارد.

در کشاکش همین ماجرای تازه بود که با محمد رحمانیان که این روزها در کانادا سکونت دارد، تماس گرفتیم و توضیحات او را در ارتباط با این انتقادها و مخالفت‌ها جویا شدیم. پس از چند بار رد و بدل کردن متن پرسش‌ها و پاسخ‌ها، گفت‌و‌گوی نهایی زیر شکل گرفت که در آن وجوه و زوایای متفاوتی از نمایشنامه «روز حسین (ع)» مورد توجه قرار گرفته است.

نمایشنامه «روز حسین(ع)» بی شک تنها اثری است که در کشور نه چاپ و نه اجرا شده و این همه درباره اش بحث در گرفته است. عجیب آن که هر از چند گاه پرونده این بحث‌ها بایگانی و در فرصتی دیگر گشوده می‌شود؛ این ماجرا از سال 88 تا امروز جریان داشته است. در این باره چه نظری دارید؟ 

این ماجرا برای خود من هم بسیار باعث تعجب است.به نظرمی رسد در این مملکت هیچ معضل و مشکل فرهنگی دیگری وجود ندارد که هر چند وقت یک بار پای نمایشنامه چاپ نشده و به اجرا در نیامده «روز حسین(ع)» را به میان می‌کشند و فحش و لگدی نثار خودش و نویسنده‌اش می‌کنند و پرونده‌اش را به بایگانی می‌فرستند و منتظر می‌شوند تا چند صباح دیگر دو باره به بهانه‌ای چند خطش را گزینش کنند و برای بولتن‌سازان بفرستند و دوباره روز از نو، روزی از نو...

یعنی این بحث‌ها بیشتر کارکرد سیاسی پیدا کرده است تا این که فرهنگی و هنری باشد؟

نمی‌دانم این قضیه چقدر به تسویه حساب‌های سیاسی بر می‌گردد، اما معتقدم «روز حسین(ع)» اگر برای تشنگان کربلا آبی نداشته، برای بسیاری از دوستان نان خوبی فراهم کرده است. 

با این که چند بار در باره محتوای نمایشنامه و سوء تفاهم‌ها پیش آمده در گفت و گو با رسانه‌ها توضیح داده‌اید، اما باز هم انتقادات این روزها از جنس همان‌هایی است که سال 88 و 90 مطرح شده بودند.

بله. من در چندین نوبت در باره این نمایشنامه با ارباب جراید گفت‌و‌گو کرده‌ام؛ از پاییز 88 تا همین الان که چهار سالی از نگارشش گذشته و در خدمت شما هستم. از جمله در گفت‌و‌گویی که مهر امسال با دوستان خبرگزاری فارس داشتم، به قصد روشنگری جزییاتی از نمایشنامه را ذکر کردم و پاره ای از سوء تفاهم‌ها را مثال آوردم. 

بارها و بارها نکاتی را گوشزد کرده‌ام، آن هم به این دلیل ساده که این نمایشنامه نه چاپ و نه اجرا شده و مخاطبان احتمالی بولتن‌ها و خبرگزاری‌هایی که کمر به قتل نویسنده بسته بودند، با چند و چون شکل و محتوای این درام آشنا شوند، اما متأسفانه این دوستان که بسیاری از آنان اساساً نمایشنامه را نخوانده‌اند، از پیش تصمیم خود را گرفته‌اند و هر نوع توضیح مستدلی مصداق واقعی آب در هاون کوبیدن است. 

ترانه علیدوستی در صحنه‌ای از تمرین نمایش «روز حسین (ع)»/ پاییز 88/ عکس: فارس

فکر می‌کنم اگر این نمایشنامه چاپ یا اجرا می‌شد، نیازی به این همه روشنگری نداشت؛ چرا که مثل دیگر نمایشنامه‌هایی که با موضوع تاریخ، مذهب و اسطوره نوشته بودم، موافقان یا مخالفان خودش را می‌داشت. در صورت انتشار نمایشنامه، تعداد خوانندگانش به زحمت به دو هزار نفر می‌رسید و تعداد تماشاگران احتمالی اجرای نمایش چیزی حدود هفت تا هشت هزار نفر می‌شد. مطمئن هستم در این حالت، «روز حسین(ع)» این همه کج فهمی، بدفهمی، سوء نیت، توهین و تهدید برنمی انگیخت. 

به طور کلی نظرتان در باره در هم آمیختن مسائل سیاسی و امور فرهنگی چیست؟ 

گمان می‌کنم بزرگ‌ترین نیروهایی که حافظ امنیت جامعه هستند، روشنفکرانند، چرا که آنان افق دورتری را برای امنیت مردم سرزمینشان رصد می‌کنند. تا زمانی که دستگاه‌ها و نهادهای حکومتی با نگاهی پر تردید به روشنفکران، نویسندگان، نیروهای با فرهنگ، تحصیل کرده‌ها و هنرمندان می‌نگرند، بحث خلط  مباحث سیاسی و فرهنگی امری اجتناب ناپذیر است.

چند سال پیش در یادداشتی با عنوان «در توضیح سیاسی نبودن» سعی کردم این نکته را توضیح دهم که سیاست از نخستین نمایشنامه های یونان باستان تا اثر مدرنی از بهرام بیضایی به نام «مجلس شبیه در ذکر مصائب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین» وجود داشته و خواهد داشت، اما این بدان معنا نیست که این آثار سیاسی هستند و نمایشنامه‌نویس داعیه سیاست و سیاستمداری داشته است. در واقع ضمن آن که هیچ نمایشنامه نویسی نمی‌تواند به تمامی خودش را از زیر بار سیاست و حاشیه های اطراف آن رها کند، اما هیچ نمایشنامه نویسی هم یک فرد سیاسی نیست؛ حتی نویسندگانی مثل برشت و هاول. 

در نخستین صحنه از نمایشنامه «روز حسین(ع)» دختری را با چشم بند می‌بینیم که از راهرو های متعدد یک بازداشتگاه می‌گذرد تا به ملاقات سه مقام امنیتی و رئیس آن‌ها برود تا در مورد پدر گمشده خود از آنان سئوال کند. عناصری مثل چشم بند، راهرو، بازداشتگاه، مقام‌های امنیتی و ... همه در آغاز می‌توانند یک تصویر سیاسی-امنیتی به نمایشنامه ببخشند، اما در طول بازدید و گفت‌و‌گو ها در می‌یابیم که موضوع عمیق‌تر و پیچیده تر از این تصاویر اولیه است. آن قدر عمیق که از تاریخ معاصر به سرعت فاصله می‌گیرد و با مذهب و اسطوره پیوند می‌خورد. این راهی است که -درست یا غلط- در نمایشنامه های دیگر هم به آن پرداخته‌ام و در شگفتم که چرا تنها «روز حسین(ع)» مشمول الطاف حضرات شد؟

در روزهای گذشته شاهد بوده‌ایم که دیالوگ‌های شخصیت‌های منفی نمایشنامه «روز حسین(ع)» مثل ابن زیاد که به طور طبیعی نباید سخنی در موافقت با حقانیت این امام معصوم داشته باشند، بارها به عنوان دلیل توهین‌آمیز بودن این متن ذکر شده‌اند. فکر می‌کنید چقدر نشناختن ساز و کار درام و تقابل شخصیت‌های مثبت و منفی باعث این سوء تفاهم‌ها شده است؟

بسیاری از سوء تفاهم‌هایی که تا امروز گریبان نمایشنامه «روز حسین(ع)» را گرفته است، ناشی از همین پدیده  نشناختن هنر نمایش است. بارها توضیح داده‌ام همه  آن چه از زبان شخصیت‌های نمایش بر صحنه جاری می‌شود، الزاماً مورد تایید نمایشنامه‌نویس نیست. چه کسی می‌تواند ادعا کند گفتارهای کرئون (در تراژدی آنتیگونه) و کلادیوس (در تراژدی هملت) دیدگاه‌های سوفوکل و شکسپیر درباره ماهیت جهان هستند؟ حتی قهرمانانی چون آنتیگونه و هملت هم به تمامی مورد تایید خالقان آن‌ها نیستند.

این گفته که دیالوگ‌های بازیگران، همان دیدگاه‌های نمایشنامه‌نویسان هستند، آن قدر غریب و مضحک است که آدم گاه با خودش فکر می‌کند طرف دارد با تو مزاح می‌کند و در بهترین حالتش این که مخاطبان نمایش را ابله فرض کرده است. و این فرض هم به اندازه آن ادعا خنده‌دار است؛ چرا که در ایران مثل همه جای دنیا، تئاتر هنر خواص و روشنفکران است و برای همین میزان اقبال عمومی به آن به نسبت تلویزیون و سینما اصلاً به حساب نمی‌آید. 

این که دیالوگ‌هایی از بیماری روانی که در بخش مغز و اعصاب بیمارستان شهید چمران بستری است و خودش را ابن زیاد می‌پندارد، از طرف بولتن‌سازان انتخاب، سر و ته آن بریده و هر چند وقت یک بار در روزنامه‌ها و سایت‌های خبری منتشر شود، نشانه این است که  دوستان قصد تخریب، کینه‌جویی و از میدان به در کردن دارند. در واقع «روز حسین(ع)» بهانه‌ای است برای برخورد با هرگونه نحله فکری که خلاف آنان می‌اندیشد. عجیب‌تر این جاست که این آقایان گویا هرگز به تماشای تعزیه هم ننشسته‌اند تا آداب نمایش دیدن را از این کهن‌ترین نمایش ایرانی بیاموزند. 

بهتر است درباره همین شخصیت نمایش «روز حسین» که خودش را ابن زیاد می‌پندارد و دیالوگ‌هایش بسیار بحث‌برانگیز شده است، توضیحات بیشتری بدهید تا کسانی که متن را نخوانده‌اند، متوجه موضوع شوند.

در «روز حسین(ع)» بیماری روانی که خود را ابن زیاد می‌پندارد و معتاد به مصرف هالو پریدول شده، در حمله های عصبی‌اش زمین و زمان را به هم می‌بافد تا بتواند خود را از خفت‌بند مخصوص دیوانگان برهاند. او در جای جای نمایشنامه حضور پیدا می‌کند تا برای نمایشی که امیر حسین همایون -قهرمان اصلی اثر- در حال تمرین آن است، مزاحمت ایجاد کند. او هم مثل ابن زیاد کلمات را غلط و نابجا استفاده می‌کند و همین باعث ایجاد نوعی گروتسک در بطن شخصیت و نمایش می‌شود. اجرای این نقش را علی سلیمانی بر عهده داشت که با حضور درخشانش ابعادی غول آسا و چند وجهی به یکی از بزرگ‌ترین اشقیای تاریخ بخشید. 

شخصیت دیگر نمایش امیر حسین همایون است که شبیه امام حسین (ع) را هم بازی می‌کند و در واقع معلم ادبیات است. بازیگر نقش ام‌البنین (س) نیز بهیار بیمارستان شهید چمران است و پسرانش زخم دیدگان جنگ ایران و عراق هستند. نمایشگران شبیه خوان در سال‌های پیش از این فرقی قائل بودند میان «شبیه» و «تشبه» و دریغ که بولتن سازان حتی از این مقوله هم بی خبرند. باز هم می‌گویم تا این نمایشنامه به درستی و بدون پیش‌داوری خوانده نشود، نمی‌توان در مورد جزییاتش با دقت و ریز بینی به گفت و گو نشست. 

اتفاقات سیاسی معاصر ایران هم در نمایشنامه «روز حسین(ع)» بازتاب می‌یابد. آیا فکر نمی‌کنید بخشی از واکنش‌های منفی به این متن به همین دلیل صورت گرفته باشد؟ 

نه فقط اتفاقات سیاسی ، بلکه اتفاقات اجتماعی و فرهنگی و هنری روز هم در نمایشنامه «روز حسین(ع)» بازتاب دارد. از شمایل شهری که در آن زندگی می‌کنیم گرفته تا مرگ گل‌نراقی و فردین و شهادت احمد کاظمی و کاوه گلستان. بخشی از نمایش که مربوط به تاریخ معاصر است، از زمستان 56 آغاز می‌شود و تا بهار 87 ادامه پیدا می‌کند. بخش مربوط به تاریخ اسلام هم سال‌های بین 25 تا 61 هجری را در بر می‌گیرد.

اما گروه بازیگران در هر دو تاریخ حضور دارند؛ در یکی جانبازان جنگ تحمیلی هستند و در دیگری یاران و فرزندان امام حسین (ع). این رفت و برگشت‌ها در زمان و مکان، گاه در هم ادغام می‌شوند؛ مثل انقلاب بهمن 57 و قیام مردم مدینه در سال 656 میلادی مطابق با 35 هجری قمری. همین باعث می‌شود بازیگران گاه نقش‌های فرعی خود  را در صدر اسلام از یاد می‌برند و کلمات و جملاتی از نوع گفت‌و‌گو های تهران معاصر بر زبان می‌آورند و گمان می‌کنم این هم باعث برخی سوء تفاهم‌ها شده و آن را حمل بر اسائه ادب تلقی کرده‌اند. در صورتی که خوانندگان و بینندگان احتمالی نمایشنامه و نمایش به درستی می‌توانستند و می‌توانند تشخیص دهند که افترای بولتن سازان به نمایشنامه و نمایشنامه نویس «روز حسین(ع)» تا چه اندازه بی پایه و اساس است. 

شما در «روز حسین(ع)» نگاهی به واقعه عاشورا دارید که مقداری با روایت‌های رسمی جلسات عزاداری و نوحه خوانی متفاوت است. هر چند این نگاه در متون تاریخی و ادبی ایران هم بی سابقه نیست، آیا ممکن است در برداشت و ابراز مخالفت منتقدان تأثیر داشته؟ 

اتفاقاً بزرگ‌ترین منبع من برای نوشتن سه نمایشنامه «پل»، «اسب‌ها؛ سال 59 هجری شمسی» و «روز حسین(ع)» اثری است متعلق به قرن هشتم و نهم هجری، یعنی همان «روضه الشهدا» که به نوعی اساس مراسم روضه خوانی و تکریم شهدای کربلاست.

این اثر که نوشته کمال‌الدین حسین بیهقی کاشفی سبزواری معروف به ملا حسین واعظ کاشفی است، نه داعیه تاریخ نگاری دارد و نه کاملاً خیال‌پردازانه و غیر واقعی است. تلفیق ماهرانه تاریخ، مذهب و اسطوره در این اثر یگانه، به علاوه قوه تخیل بی نظیر نویسنده در خلق لحظاتی دراماتیک و پر سوز و گداز می‌تواند منبع الهامی برای بسیاری از نمایشنامه نویسان و فیلمنامه‌نویسانی باشد که به این مضمون علاقه دارند.

اهمیت دیگر «روضه الشهدا» در این است که خالقش یک صوفی پیرو طریقت نقشبندیه و اهل سنت بوده است و در عین داشتن مذهبی غیر تشییع، در منقبت یکی از امامان شیعه نوشته و سروده است. بنابراین من نیز از روایات قدسی و احساسی مجالس عزاداری چندان دور نبوده‌ام. اما این تنها منبع من نبوده است. حقیقت این است که برای نگارش این سه اثر، تألیفات فراوانی از دانشمندان شیعه و سنی به علاوه دیدگاه های تورات و انجیل و نیز مقالات دانشمندان غربی مثل لائورا وچا ولیری اسلام شناس بزرگ ایتالیایی سود جستم.

همچنین آیاتی از قرآن که از سوی شیعیان به امام حسین منتسب شده؛ از جمله آیات 27 تا 30 سوره فجر که شیعیان آن را  سوره حسین (ع) می‌دانند.تحقیقات رسول جعفریان از نویسندگان معاصر و محققانی چون ابوالفرج اصفهانی که یکی از نزدیک‌ترین مورخان به حادثه عاشورا بوده نیز بسیار مورد استفاده من قرار گرفته است. در بخش مربوط به جغرافیای کوفه و مدینه هم از دیدگاه قدما و متجددین به یک اندازه سود برده‌ام؛ هم از فرهنگ آقای نصرالله نیک بین استفاده و هم به ترجمه بخشی از «کتاب البلدان» الیعقوبی مراجعه کرده‌ام. به هر حال می‌خواهم بگویم دیدگاهم چندان از روایت‌های قدیمی‌تر در باره حادثه کربلا دور نبوده است. 

پس ریشه این همه انتقاد و حمله در چیست؟

موضوع این است که بسیاری از این منتقدان که شما به آنان اشاره می‌کنید، نه با روایت‌های جدید تر عاشورا آشنایی دارند و نه حتی با روایات پیشین. و همان طور که گفتم، بسیاری از آنان مثل آقای بهمن دری (معاون فرهنگی پیشین وزیر ارشاد) که اعلام کرده بودند «روز حسین(ع)» سراسر ضد قیام کربلا و حضرت امام حسین (ع) است، اصلاً این نمایشنامه را نخوانده بودند و تنها از روی گزارش بولتن نویسان چنین اتهام بزرگی را به من وارد کردند.

تمرین نمایش «روز حسین (ع)/ رحمانیان در کنار علی سلیمانی بازیگر نقش ابن زیاد/ عکس: مهر

می‌توان در بحث‌های مربوط به یک حادثه اختلاف دیدگاه یا سلیقه داشت؛ مثل ویلفرد مادلونگ که تحقیق بسیار برجسته‌اش به نام «جانشینی حضرت محمد (ص)» در سال 1386 از سوی آستان قدس رضوی به چاپ رسیده و در کتاب دیگرش با نام «حسین بن علی» در نوزاد بودن حضرت علی اصغر (ع) تردید دارد و این بر خلاف منابع دیگر شیعه و اهل تسنن است. آیا بر اساس همین سخن باید مادلونگ را حرمله بنامیم و آستان قدس رضوی - ناشر اثر مادلونگ - را به چاپ کتب ضاله متهم کنیم؟

این تفاوت دیدگاه‌ها حتی در مهم‌ترین منابع قیام عاشورا یعنی آثار طبری، بلاذری، شیخ مفید و ابن کثیر هم دیده می‌شود. اما آیا یکی از بزرگواران دیگری را تکفیر و مهدورالدم اعلام کرده است؟ ... بگذریم...

شما پیش از این همه نمایشنامه های تاریخی- مذهبی داشته‌اید که منتشر و اجرا شده‌اند و واکنش‌های این چنینی بر نینگیخته اند. فکر می‌کنید چرا این بار با موجی از انتقادهای سنگین روبرو شده‌اید؟

خوشبختانه نمایشنامه «پل» چاپ شده است و نمایشنامه «اسب‌ها؛ سال 59 هجری شمسی» در نوبت چاپ بود که گرفتاری‌های مربوط به نمایش «روز حسین(ع)» پیش آمد. نمایش «پل» بیش از 40 شب در محرم و صفر در تالار چهار سو مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفت و نقدهای مثبت و منفی فراوانی روی آن نوشته شد.

نمایش «اسب‌ها؛ سال 59 هجری شمسی» هم دو سال بعد از «پل» در تالار اصلی تئاتر شهر روی صحنه رفت که این بار انتقادات بیشتری شامل حالش شد و با این حال کسی زبان به تکفیر نگشود و گروه اجرایی را مشتی خیانت‌کار ضد اسلام و ضد امام حسین (ع) ننامید. همان زمان حسین مسافر آستانه که مسوولیت شورای نظارت مرکز هنرهای نمایشی را بر عهده داشت، نکاتی را به من یادآوری کرد که در دو مورد حق با او بود و در موارد دیگر با استدلال سخنش را نقد کردم و ایشان هم پذیرفت.

این اتفاقات در چند نمایش دیگر من هم رخ داده است؛ از جمله سیدمهدی شجاعی که برای بازبینی نمایش «عشقه» آمده بود، خود را ملزم به عقاید دکتر جعفر شهیدی می‌دانست و برای همین در مورد سن حضرت خدیجه (س) ایراد گرفت. اما من چون به آثار قدیمی‌تری مثل «سفینه البحار» اقتدا کرده بودم، ایشان پذیرفت و نمایش روی صحنه رفت. 

آیا بحث و گفت‌وگوهای مشابه‌ای برای اجرا و انتشار «روز حسین (ع)» هم داشتید؟

در پاییز 88 جایی برای گفت‌و‌گو نبود و کسی از گروه نظارت و ارزشیابی مرکز هنرهای نمایشی نمی‌توانست و نمی‌خواست حرف‌های من را هم بشنود ... و حالا خوشحالم که پس از چهار سال این امکان فراهم شده است.

 آیا شما بجز نشر چشمه، این نمایشنامه را به ناشر دیگری هم داده بودید و آیا آن‌ها هم برای کسب مجوز ارشاد اقدام کرده بودند؟

چندین ناشر برای چاپ نمایشنامه «روز حسین(ع)» ابراز تمایل کرده بودند. نمایشنامه «روز حسین(ع)» را من نه به نشر چشمه، بلکه به یکی از دوستانی که با نشر چشمه مرتبط بودم سپردم تا برای چاپ آن اقدام شود. در گفت‌و‌گو‌های قبلی هم گفته‌ام که من هرگز آقای کیائیان را از نزدیک ملاقات نکرده‌ام و حتی تلفنی هم گفت‌و‌گو نداشته‌ایم. در این فاصله  باز هم ناشران دیگری هم برای چاپ این نمایشنامه با من تماس گرفتند که مصادف با ایامی بود که دیگر از خیر اجرای نمایش گذشته بودم. پس از همه آن دوستان عذرخواهی کردم و طی نامه‌ای هم از نشر چشمه خواستم که نمایشنامه را به من بازگرداند، چون به دلیل عدم اجرایش دیگر دلیلی برای چاپ این کتاب نمی‌دیدم. نشر چشمه هم به درخواست من پاسخ مثبت داد و از چاپ نمایشنامه انصراف داد.

این همه داستان «روز حسین(ع)» و نشر چشمه است؛ نه توطئه‌ای در کار بوده و نه نقشه‌ای و نه جلسه‌ای، اما به هر حال بهانه‌ای فراهم شد که ناشری پس از 30 سال تلاش صادقانه در راه اشاعه فرهنگ و هنر ایران، دچار تعلیقی چهار ساله شود. در این ارتباط باز هم از دوستان نادیده‌ام از جمله آقای حسن کیائیان عذر می‌خواهم که چنین مشکلی را برایشان و نشر محترم چشمه ایجاد کردم و امیدوارم در روزهای آینده خبرهای خوشی از نشر چشمه بشنوم. 

58245

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 323781

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 0 =