radioehsan

این وبلاگ نوشته های روزانه من - احسان - است

radioehsan

این وبلاگ نوشته های روزانه من - احسان - است

پنجم



 لباس ارزو


... حالا می فهمم ک ان لباس، لباس ارزو بود. فال خیر بود. پیش درامدی بود برای یک اتفاق خوب. لباسی ک قرار بود سرنوشت را توی رودربایستی بیندازد تا ارزویش را براورده کند. عمو ک بلاخره داماد شد، مادربزرگ پیراهن سبز را پوشید و بعد ددوباره گذاشتش توی کمد. انگار خواسته اش را از لباس گرفته بود.

 

پ.ن: متن بالا بخشی از داستان لباس آرزو نوشته سحر مختاری ست ک در داستان همشهری ویژه نوروز چاپ شده است.




چهارم


 ویژه نامه نوروزی آرمان امروز


 ارمان امروز، ویژه نامه نوروزی خودش رو با چند مصاحبه شروع کرده ک علی رغم این ک حرفه ای تهیه نشده و مشخص ست در بازه زمانی کوتاه تهیه شده، ولی در نهایت خوب از کار در امده! در ادامه ب چند مورد  اشاره می شود:



مصاحبه با ایت الله:


اقای هاشمی: ... اصولن من ناامید نیستم چون نسل جوانی ک الان باید جای نسل های گذشته را بگیرد و حق خودش را باید بگیرد، ول کن نیست و روزی حق اش را خواهد گرفت و نمی گذارد وضع شان بدتر شود.


مصاحبه با سید حسن خمینی:


سید حسن: ... نلسون ماندلا جمله ای دارد ک می گوید : "می بخشم اما فراموش نمی کنم."


مصاحبه با فرجی دانا:


فرحی:  وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم / ک در طریفت ما کافریست رنجیدن





سوم


 صبح بی ­دیدار – ذبیح الله صفا

 

من هم از آغاز شب

انتظار صبح­ گاهان داشتم.

تا ک آسان تر درآید بامداد

پرده از دیوار و در برداشتم.

 

        *

 

هم چنان در ارزوی صبح­ دم

سر ب بالین چشم بر در دوختم.

در تب امید بی فرجام خویش

صبح­ گویان صبح­ گویان سوختم.

 

     *

 

گر چ جانم تشنه دیدار هست

صبح را هرگز ره دیدار نیست.

چشم شب بازست، اما، ای دریغ

دیدگان صبح­ گه بیدار نیست!...

 

پ.ن0: مطلب بالا، از مقاله "نشاة جام" از کتاب برگ­هایی در آغوش باد – جلد اول - اثر غلامخسین یوسفی ست. این مقاله اشاراتی ست از دکتر یوسفی بر کتاب مجموعه شعر دکتر صفا ب نام نشاة جام.

پ.ن1: لینک ویکی پدیا دکتر یوسفی و  دکتر صفا

پسانوشت: رسم خط جدید عنوان مقاله دکتر یوسفی و نام کتاب دکتر صفا را پیدا نکردم!

 



دوم



 شیر فروش از ان قماش ادم هایی ست ک وظیفه شان را ب نحو احسن انجام می دهند. شیر می اورد، و وظیفه اش را ب خوبی انجام می دهد، هر روز، یکشنبه ها و روزهای کاری. احتمالن شیرفروش ها دستمزد درست و درمانی نمی گیرند و اختمالن گاهی اخر کار حتا بعد از حساب و کتاب، پول هم کم می اورند. شیرفروش ها هیچ تقصیری ندارند ک شیر مدام گران می شود.



بخشی از سه داستانک - داستان مرد شیر فروش - اثر پیتر بیکسل - ترجمه علی عبدالهی


منتشر شده دز داستان همشهری - ویزه نوروز 94




نخست




 تکان می دهم

 جیب پر از دانه ام

 میپرسم هنوز زنده اید؟



 کیو کو تو کومی - معصومه فخرایی


 منتشر شده در داستان همشهری - ویژه نوروز 94