تلنگر
این شبهای احیا را همه ساله دوستان نجات میدهند, امسال هم. بعد از ماهها دیدمش و اتش زد دلم را! دستش درست. نقد کردنش و بی پرواییش می درد ادمی را! یکهو چیزی می خورد بهت. هی کجایی؟ چ گهی میخوری؟ جایت اینجاست!!؟
برای چند روز هم درگیرش باشم خوب است. کاچی ب از هیچی...
چند خطی درباره این روزها
این روزها همه از "لیست" و "اسامی" و ... مخصوصن در عرصه فرهنگ و هنر سخن میرانند. اوایل, این اظهار نظرها بیشتر شبیه ب بازی بود و یک جور فرار از تجربه شرایط ناخوب این چند ساله! در این میان و با جدی شدن این فضا -حتا در استان خودمان- بد ندیدم نکتهای را با هم مرور کنیم درباره روش برخورد فرهنگی دولت نهم و دهم, ک انرژی بسیاری از هنرمندان و اصحاب فرهنگ و رسانه گرفت و با خوشبینی منجر ب ویرانی چارچوبهایی شد که پیش از این امری بدیهی و پذیرفته شده از سوی دولت بوده است.
در اغاز یادوری میکنم, مشکل ما صرفن اسامی نیستند, اگرچه افراد نقش سرعت دهنده و یا کاهندهگی سیاستهای کلی فرهنگی هر دولت را دارند اما مسئله در این سالیان, بدعتی ست ک نهاده شده بر جای گزینی "انتصاب" ب جای اصل "انتخاب". بزرگترین ایرادی ک ب سیاستگذاری! فرهنگی سالیان اخیر وارد است. این بدعت ناصواب از نظر قانونی, باید دوباره در چارچوب قانون وارد شود. گمان من این است ک مهمتر از اسامی و ادمها, بازگشت ب رویهایست ک احترام حداقلی برای اصحاب فرهنگ و هنر قایل است. این ک ما بپذیریم همانگونه ک رئیس جمهور منتخب فرمودند "کار فرهنگ و هنر را خود ایشان در چارچوبهای صنفی انجام دهند*" ما را کفایت است. حالا میخواهد ایکس بیاید یا ایگرگ.
هنوز برگزاری مراسم انتخابات انجمنها و اصناف هنری و اهل قلم, فراموشمان نشده. فضای پرنشاطی ک همراهی بسیاری از اعضا و علاقهمندان هر حوزه را نتیجه میداد, و متاسفانه امروزه جز خاطرهای از ان باقی نمانده. چ کسیست ک نداند جایگزینی انتخاب ریس انجمن با انتصاب وی چ بیراهه رفتنیست! چ لطماتی ب فضای فرهنگی هنری زده و خواهد زد. این موضوع- انتصاب روسای انجمنهای صنفی ِ هنری - متاسفانه در تمامی حوزههای هنری از جمله تجسمی, موسیقی, شعر و ادب, عکس, سینما و ب چشم میخورد. انتخابات خانه مطبوعات هم ک حواشی خاص خود را داشته.
بهترین نکته روش انتخابی پاسخگو بودن فرد مورد نظر است! هرچند ممکن است همسویی و همگرایی بین اعضا و رئیس یک انجمن, در روش انتصابی هم ب صورت حداقلی وجود داشته باشد, اما این رسم بدی است ک با توجه ب هزینهها و تبعاتش ک شاهد بخشی از ان هستیم, هرچه زودتر برچیده شود انرژی منفی کمتری از این بخش از جامعه خواهد گرفت. این ک دولت چارچوبی در مواجهه با اهالی فرهنگ و هنر در نظر بگیرد و همان طور ک قبلن عرض کردم ان نیست جز همان ک رئیس جمهور منتخب چندین بار ب ان اشاره داشتند "مسائل فرهنگ و هنر را خود اصحاب هنر و فرهنگ برعهده گیرند و دولت تنها نقش حمایتی داشته باشد.**" و در شرایط کنونی, چ چیزی بهتر از ان ک دولت تنها نظارهگر فعالیتهای هنری, فرهنگی و اهل رسانه باشد؟!
با پذیرش این نکته, دیگر افراد و اسامی تنها نقش تسهیل کننده امور فرهنگی, هنری دارند. با تاکید ب خدمتتان عرض می کنم. وقتی قرار است الگوی "اعتدال و تدبیر", اعتماد ب اهل فرهنگ و هنر باشد؛ دیگر هرکسی وارد ب این عرصه شود راهی جز پذیرش این اصل ندارد, و در صورت کوتاهی و اشتباه, باید پاسخگوی رفتار خود ب دولت, هنرمندان, اصحاب فرهنگ و رسانه و مردم باشد.
ان چ مهم است تلاش ماست در نگاه داشتن رئیس دولت یازدهم ب پایبندی ب وعدهها و عملی کردن انها ب عنوان حداقلهای اهالی فرهنگ و هنر و رسانه.
در پایان میماند ارزوی موفقیت و بالندهگی برای ایران ِ عزیز و تمامی هنرمندان و اهالی فرهنگ و رسانه, ک دغدغهای جز اعتلای سرزمینشان ندارند.
* رئیسجمهور منتخب ملت ایران در پاسخ به سوالی در نشست خبری تاریخ ۲۷ خرداد ۹۲ با بیان این ک دولت در امور فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مستقیم ورود نخواهد کرد افزود: ب جای این ک دولت در این امور مستقیم ورود کند از انجمنهای مستقل صنفی و تخصصی بهره خواهد برد؛ از نظرات مردم، صاحبنظران و مشورت انها بهره خواهیم برد تا در مقام عمل کار را به خود مردم واگذار کنیم.
منبع: کاوش پرس
**چرا فرهنگ باید دست دولت باشد؟ درست است دولت باید سیاستگذار باشد و حمایت کند و اولین حمایتش در ایجاد قوانین شفاف و فضای امن باید باشد اما فرهنگ باید به صاحبان اصلی خود یعنی اصحاب هنر واگذار شود و از آنان حمایت شود.
منبع: بخشی از اظهار نظر دکتر روحانی در مناظره دوم تلویزیونی منتشر شده در سایت هواداران دکتر حسن روحانی
احسان نفیسی
20 مرداد 92
زمستان 87 و بهار 88 را تمرین کردیم. برای ما ک بیشترمان اولین و اخرین کار تئاتری - حداقل در بازیگری بود- تجربه ای گرانبها بود. این ک تیم خوبی داشتیم, حامیان خوب, سرپرست خوب و از همه مهمتر کارگردان خوب یک طرف. متن خوب هم یک طرف. استاد محمد, استادانه با استفاده از متلها, ب بازخوانی تاریخ دست زده بود. اوردن فرهاد و روایتی دیگر از عشق فرهاد و شیرین در دل زمانهای تاریک و جور این بار از زبان فرهاد, و چ عجیب ک فرهادش را هم من بازی کردم!! دو اجرا داشتیم و هر دو در همان دانشگاه خودمان! یکی درواقع تمرینمان بود ک راجع بش نمیتوان سخن گفت و دیگری واقعن اجرا بود و البته قابل دفاع. دلم برای برای تئاتر تنگ شده و چ قدر بد است ک بعد از مدتها این روزها یاد "دیوان تئاترال" افتادم! کاش استاد محمد بود
پ.ن: نمایش "دیوان تئاترال" کاری از "باشگاه دو تومنیها" با تهیه کنندهگی دفتر فرهنگ اسلامی دانشگاه ازاد بندرعباس, پاییز 88 یک اجرا در دانشگاه داشت. کارگردانی این نمایش برعهده مجید سرنی زاده بود.
حالا دیگر سال ها گذشته. او ک روزی برای وطنش رفته و جانش کف دست... الان گل فروشی می کند, البته ک وام 15 میلیونی هم گرفتنش سخت شده...
لینک زیر ماجرای دیداری ست از نوجوان سال های 65 و گل فروش این روزها